کافه سینما در گزارشی نوشت: شهاب حسینی پیام تبریکی برای اصغر فرهادی نوشته است که متن آن در پی می آید:
و تنها اوست یگانه خالق متعال
سلام اصغر عزیز، شاید بی مناسبت نباشد که به مثال عهد قدیم و سرداران رشیدی که افتخارات برای این سرزمین رقم زدند، تو را نیز فاتح بزرگ نامید و سردار تاریخ ساز پهنه فرهنگ و هنر این سرزمین.
خوشحالم که در رکابت بودم برای خدمت به فرهنگ و هنر این سرزمین که مردمان نجیبش را شایستگی بهترین هاست و عجب داستان پر فراز و نشیبی داشت این سفر بزرگ از نقطه آغاز که از اندیشه ات بر قلمت جاری شد تا لحظه ای که پرچم نجیب این دیار در یکی از قله های رفیع ادب و فرهنگ وهنر جریان ساز و تاثیر گذار سینمای جهان به اهتزاز در آمد و چه شیرین بودند صورت هایی که در آنان شکوه چشمان اشک بار و لب های خندان توامان جاری بود و یقینم بر این است که شعور کامل حاکم بر نظم آفرینش، صدای خلوص قلب و اندیشه تو را شنید، آنگاه که برای اولین باری که گرد هم بودیم و بر نما های مستند از تصاویر غمناک دادگاه های خانواده چشم دوخته بودیم، تو به جای اینکه بگویی فیلمی خواهیم ساخت چنین و چنان، گفتی: "بچه ها می بینید مشکلات مردم را؟" و این خلوص خدمت بود و قربانی هابیل که بر درگاه احدیت پذیرفته شد، آن را برکت داد و بر بام فرهنگ جهان بیافراشت و به واسطه آن دل ملتی را که هر روز و به هر بهانه صدایش می کنند گرم و شاد و امید وار کرد.
اما در میان این آوا های خوش شادمانی، به گوش رسید صدای قابیل هایی که ناهنجار و گوش خراش داد سخن سردادند از بی ارزش بودن تلاشت. چه خوش گفت شاعر که از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست اما حقیقت همیشه پیروز است.
آنچه تو کردی سهم بودنت را کامل کرد، الهام بخش و امید آفرین شد و غبار از چهره کهن و پر اصالت این سرزمین بار دیگر برگرفت و حالا همگی با عشق بیشتری بر عمق نگاه یکدیگر چشم می دوزیم و لبخند می زنیم و خوشحالیم که این خاک، خاک بزرگ پرور است، همواره بوده و باز خواهد بود. دستانت پر توان و خدا قوت. به هم او می سپارمت که همانا خیرا لحافظین است. منبع فان خونه
مي دونم تا الان به شباهت و البته تفاوتهاي يک بازي فوتبال با زندگي ما انسان ها توجه کرده ايد يا نه.اما شايد بشه به جرعت گفت که اين دو به اندازه ي دو تا انسان دو قلو با همديگر تشابه دارند،و البته همانطوري که دو تا انسان دو قلو با همديگر تفاو تهاي دارند،زندگي ما انسان ها و بازي فوتبال هم خالي از اين تفاوت نمي باشد.
بيايد قبل از هر چيزي به تجزيه و آناليز اين دو بپردازيم.اول از بازي فوتبال شروع مي کنيم.
فوتبال:
يه بازي است که در آن دو تيم اجراي آن را بر عهده دارند.دو تيمي که 11 نفر بازيکن در درون زمين دارند و تعدادي هم به عنوان کادر فني،از روي نيمکت بازي آنها را مديريت و راهنمايي مي کنند.البته درصد بسيار زيادي از اين مديريت در خارج از مستطيل سبز بازي صورت مي گيرد.
حالا برسيم به هدف:
هدف هر تيمي از انجام اين بازي ،مثل تمام بازي هاي ديگر،رسيدن به پيروزي و موفقيت و ارتقاي رتبه و جايگاه خودش در جدول بازي ها مي باشد.(درست مثل هدف از انجام زندگي).
حالا قوانين:
براي هرچه بهتر انجام شدن اين بازي جذاب،يک سري قوانين بر اين بازي حاکم است و تعدادي از آنها عبارتند از:
1-دادن کارت زرد و قرمز:
که اگر بازيکني دست به خطا بزند، با توجه به شدت خطاي انجام شده با اين کارت ها جريمه مي شود.
2-گرفتن آفسايد:
که اگر بازيکني زماني که توپ براي او ارسال مي شود،از خط دفاعي تيم مقابل جلوتر باشد،محکوم به افتادن در تله ي آفسايد مي شود و بازي توسط داور بازي متوقف مي شود.
3-اگر گل نزني گل مي خوري:
يکسري قوانين نانوشته شده در فوتبال وجود دارد،که اين قانون يکي از آنها مي باشد و شايد جالبترين قانون،در بين تمام قوانين حاکم بر بازي مي باشد.
4- زمان:
زمان هم يکي از قوانين اين بازيست که 90 دقيقه مي باشد.
البته همانطوري که مي دانيد،اجراي همه ي قوانين حاکم بر اين بازي توست داور بازي صورت مي گيرد و حرف اول و آخر را قاضي بازي مي زند.
و حالا به زندگي بپردازيم:
زندگي:
آيا تا به حال به زندگي فکر کرده ايد،که اين زندگي ايي که شب و روز از اون حرف مي زنيم چيه؟هدف از انجام اون چيه؟چه قوانيني بر اون حاکمه و چه کسي در اون کار قضاوت رو انجام ميدهد؟نه آيا واقعا تا به حال به اين چيز ها توجه اي کرده ايد ؟
زندگي:
اجازه مي خوام که براي شرح چيستي اون به يه شعر زيبا اشاره کنم:
"زندگي صحنه ي يکتاي هنرمني ماست هر کسي نغمه ي خود خواند و از صحنه رود
صحنه پيوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به ياد"
زندگي يه جريانه،که با به دنيا آمدن ما آدم ها صورت مي گيرد و به جريان مي افتد، و با مرگ،به مرحله اي جديد تر و کامل تر وارد مي شود(درست مثل بازي فوتبال که به پايان مي رسد و دوباره با بازي بعدي وارد يک مرحله ي جديدتر مي شود)
"ما انسانها ما بين تولد و مرگ يه خط فاصله اي داريم ،که آن را زندگي مي ناميم"
حالا واقعا هدف از اجراي زندگي چيست؟
هدفي کاملا متشابه با هدف بازي فوتبال،که چيزي جز رسيدن به پيروزي و موفقيت نمي باشد.
تا به حال زياد اين حرفو از پدر و مادرامون شنيديم که مي گن:
"از زماني که تونستم دست چپ و راستمو از هم تشخيص بدم،تمام تلاشمو براي خوشبخت شدن خودم و خانواده ام صورت دادم و...."و حرفهايي از اين قبيل.
پس همانطوري که مي بينيد،هدف،"ايجاد شرايط مناسبي براي رسيدن به خوشبختي و موفقيت است".رسيدن به موفقيتي(پول و ثروت،علم و دانش،خانه،اتوموبيل،شغل،سفر به کشورهاي خارجي و ....)که ارتقاي سطح زندگي ما به آن وابسته است.
حالا براي رسيدن به موفقيت يه سري قوانين وجود دارد که شايد مهمترين آنها عبارت باشند از:
1-گرفتن آفسايد:
مي دانيد که يکي از ساده ترين گل ها در زمين فوتبال گلي است که مهاجم با تيزهوشي مي تواند از خط دفاعي تيم مقابل بگذرد و با تک به تک شدن با دروازه بان توپ را وارد دروازه کند و به موفقيت برسد.
حالا اگه ما آدم ها هم بتونيم به موقع از خط دفاعي شکست ها و مشکلات بگذريم(بايد از خط دفاعي مشکلات و شکست ها گذشت نه آنها را ناديده گرفت)،مي توانيم به موفقيت برسيم.
پس يادتون نره که بايد از خط دفاعي شکست ها و مشکلات گذشت نه اينکه جلوتر از آنها ايستاد و سعي کرد که بدون گذشتن از آنها،به موفقيت رسيد."پس براي رسيدن به موفقيت بايد از سختي ها گذشت،نه اينکه سعي کرد که جلوتر از آنها قرار داشت و آنها را ناديده گرفت."
2-گرفتن کارت زرد(اخطار)و کارت قرمز(اخراج):
حالا اگه بخواهيم از زندگي خودمان در برابر مشکلات دفاع کنيم،بايد براي رسيدن به هدف،بدون خطا کردن پيش برويم.
يعني اگر بخواهيم براي دفاع و حمله،خطا کنيم(سر اينو اون کلاه بگذاريم،دروغ بگيم،خبرچيني کنيم،گناه کنيم،...)و به نوعي براي رسيدن به موفقيت به هر وسيله اي متکي بشويم،داور بازي(خداوند)با توجه به شدت خطاي صورت گرفته، يا به ما اخطار مي دهد(با شکستي مواجه مي کند)يا ما را از صحنه ي زندگي و رسيدن به موفقيت اخراج مي کند.
3- اگر گل نزني گل مي خوري:
يعني چه؟يعني اينکه اگر از موفقيت هاي کوچکي که در راه رسيدن به موفقيت اصلي براي ما بدست مي آيد،بهره اي نجوييم هيچگاه به موفقيت اصلي نمي رسيم.
"پس در راه رسيدن به هدفت هيچ چيز را ناديده مگير"
همانطوري که در بازي فوتبال اگر يک تيم از کاشته اي که بدست مي آورد و يا اگر از پنالتي ايي که براي گل زدن نسيبش مي شود،استفاده اي نکند،گل مي خورد(با شکست مواجه مي شود و يا به موفقيت کامل نمي رسد)،اگر هم گل نخورد،جاي حسرت آن تا ابد باقي است.
پس،از همه ي موفقيت هاي کوچک، در راه رسيدن به موفقيت هاي بزرگ،استفاده کرد.
4- زمان:
يه چيزي که بايد خيلي خيلي به اون بها داد زمان است.":ما تا ابد زنده نيستيم"،پس بايد با توجه به شرايط زندگيمون از قبيل نوع کار،ميزان درآمد،جنس،کشور،آب و هوا،شرايط اقتصادي خود و جامعه و...،يک محدوده ي عمر براي خود در نظر بگيريم(مثلا 70 سال) و با توجه به همين محدوده براي رسيدن به موفقيت ها و اهداف برنامه ريزي داشته باشيم.
همانطوري که در بازي فوتبال،90 دقيقه براي گل زدن زمان داريم،بايد براي زندگي هم يک زمان خاص را مشخص کرد،مثلا با توجه به شرايط بالا،يک محدوده ي زماني به نام عمر براي خود انتخاب مي کنيم و سعي کنيم که در اين محدوده ي زماني مشخص، براي رسيدن به موفقيت هاي تعيين شده ي زندگي،تلاش کنيم.
"توجه،توجه":
در بازي فوتبال اگر صداي سوت داور بازي به صدا در آيد،ديگر زماني براي گل زدن نيست. و بايد در طول 90 دقيقه از تمام فرصت ها براي رسيدن به گل تلاش کرد،تا بعد از به صدا در آمدن صداي سوت داور،حسرت موقعيتهاي از دست رفته را نخوريم،که حسرت دردي را دوا نمي کند،و اين درست مثل زندگي است.
حرف آخر:
در آخر جا دارد که به يکي از تفاوت هاي اصلي زندگي و فوتبال اشاره اي شود و آن بحث"عدالت"است.
تا به حال مطمئنا در بازي هاي مختلف فوتبال ديده ايد که گزارشگر بازي مي گويد"واقعا که بي رحم ترين بازي، فوتبال است"و اين جمله را زماني به کار مي برند که حق به حق دار نمي رسد و به نوعي عدالت در بازي به تيمي که برتر بوده و خيلي تلاش کرده است،نمي رسد،اما در زندگي اينطور نيست و اگر از تمام امکانات لحظه ي حال با بيشترين تلاش و پشتکار استفاده کنيم، مطمئنا حق به حق دار مي رسد و پايان راه همان چيزي است که ما به آن مي انديشيم و آن چيزي جز رسيدن به موفقيت نمي باشد
"پس با اميد به خدا از تمام دارايت براي رسيدن به موفقيت استفاده کن".
والپیپر های زیبا و دیدنی از موتور سیکلت های گرانقیمت
برای دیدن سایز اصلی تصاویر آنها را در کامپیوتر خود ذخیره کنید.
موتور سیکلت بی ام و
عکس موتور سیکلت های سوزوکی
موتور زیبای دوکاتی
موتور سیکلت های گران قیمت
موتور کاوازاکی
تاریخچه موتور سیکلت
موتور سیکلت یک وسیله دو چرخ است که با یک پیشرانه تامین کننده نیروی محرکه بعنوان یک وسیله نقلیه ارزان قیمت و بسیار پر کاربرد در بسیاری از نقاط جهان مورد استفاده قرارمیگیرد. شاید بتوان آن را دو چرخه ای نامید که تنها در مکانیسم حرکتی توسعه یافته است. اولین ایده ساخت یک وسیله موتوری دوچرخ و احتمالا اولین موتور سیکلت توسط دوسازنده آلمانی گاتلیب دایملر ; ویلهلم میباخ در شهر بادکانستات ( شهری که از سال ۱۹۰۵ بخشی از اشتوتگارت شد ) در سال ۱۸۸۵ عملی واجرا شد.
البته وسیله ای که ساخته شد درواقع همان دوچرخه موتور دار بود که بامواد نفتی تغذیه می شد. بدنه آن ازچوب بود و چرخهایی که در آن استفاده شده بود ترکیبی از اسپوکهای چوبی با تسمه های فلزی وشخصاً یک شاسی ” بون کرشر” بود که درکنار پیشرانه تک سیلندر اتوسیکل و یک کاربراتور تلمبه ای این وسیله نقلیه ابتدایی موتوری را ارائه می کرد. سازندگان این اختراع خود را ” Reitwagen ” ( یعنی خودروی سواری ) نام نهادند. حدف اولیه آنها طراحی یک فرمرسمینقلیه نبود بلکه تمام کار و تلاش آنها بر طراحی یک حمل کننده موتور متمرکز بود.
البته اگر کسی موتور سیکلت را بعنوان دو چرخ که با نیروی بخار کار می کند تعریف کند. اولین موتور سیکلت آمریکایی بوده است. این وسیله در نمایشگاه ها و سیرکهای آمریکای شرقی در سال ۱۸۶۷ توسط “سیلوستر هاروارد روپر” از روکسری ماساچوست به معرض دید همگان قرارداده شد. یک نمونه از ماشین روپر ساخت ۱۸۶۹ موجود است. این دستگاه از یک پیشرانه دو سیلندر زغال سوزساخته شده ویک میله اتصال بطور مستقیم چرخ عقب را به حرکت در می آورد. دراوایل گسترش صنعتتولید موتورسیکلت، سازندگان دوچرخه بسیاری وجود داشتند که تولیدات خودرابه وسایلی با پیشرانه های درونسوز توسعه دادند.البته درابتدای راه، کارتمامی تولید کنندگان، طراحی مدلهای سه یا چهار چرخه بود واین حالت امنیت واطمینان کافی را برای کنترل وسیله وزمین نخوردن راننده تضمین می کرد.راه با قویتر شدن پیشرانه ها وتوسعه طراحی بدنه دوچرخه ها سازندگان موتور سیکلت کم کم افزایش یافتند. یک مدل دوچرخ بسیار جالب که بعدها در سال ۱۸۹۲ طراحی شد. مدل ” میلت” بود. میلت ازیک پیشرانه۵ سیلندر استفاده میکرد که به عنوان توپی چرخ عقب نیز بکار می رفت. سیلندرها همراه چرخ دور میخوردند ومیل لنگ آن نیز محور عقب را تشکیل می داد. اولین تولید واقعا موفق مدل دوچرخ، “هیلد براند وولفهولر ” بود که درسال ۱۹۸۴ در مونیخ عرضه شد. یک پیشرانه دو تایی موازی درپایین بدنه نصب می شد که که سیلندرهای آن جلو و عقب می رفت.میله اتصال مستقیما به محور چرخ عقب متصل می شد. بجای استفاده از چرخ سنگین برای ذخیره انرژی در بین احتراق سیلندر در این موتور یک جفت تسمه محکم ارتجاعی مورد استفاده بود که هر کدام در قسمت خارجی برد سیلندر نصب می شد. سیستم خنک کننده پیشرانه استفاده از یک تانکی آب ( رادیاتور ) در بالای گلگیر عقب بود. در سال ۱۸۹۵ شرکت فرانسوی ” دودیون باتن” پیشرانه ای ساخت که امکان تولید انبوه وعمومی موتور سیکلت را فراهم می کرد . این پیشرانه سبک، کوچک وبا دور موتور بالا بود که از باتری و احتراق ذغال استفاده میکرد. دودیون ـ باتن این پیشرانه ۲.۱اسب بخاری را برای استفاده درموتورهای شهری ارائه کرد. پیشرانه فوق توسط شرکت های متعددی همچون ” ایندین ” و هارلی دیویدسن در آمریکا کپی شد. اگر چه یک آمریکایی به نام ” پنینگتون ” تعدادی ماشین از این دست را در سال ۱۸۹۵ ساخت ( البته صحبت عملکرد ساخت های وی معلوم نیست ) اولین تولید آمریکایی موتور سیکلت ” ارینت ـ آستره ” بود که کمپانی “هتز ” در و “اتهام ماساچوست” ساخته شد. سال ها پس از آن تا قبل از جنگ جهانی اول، بزرگ ترین تولید کننده موتور سیکلت شرکت “ایندین” بود.پس از آن ” هارلی دیویدسن ” این جایگاه را در دست داشت. در سال ۱۹۲۸ این DkW بود که به بزرگ ترین سازنده تبدیل شد. موتور سیکلت های ب ام و در سال ۱۹۲۳ با موتور دو قلو یا ” بوکسر ” خود وارد عرصه شد. پس از جنگ جهانی دوم گروه BSA ، موتور سیکلت های “ترایامف” را در سال ۱۹۵۱ خریداری کردند تا بدین ترتیب ادعای تولید یکی از هر چهار موتور سیکلت را داشته و به بزرگ ترین تولید کننده وقت تبدیل شوند. شرکت آلمانی NSU از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۰ به بزرگ ترین سازنده موتور سیکلت بدل شد. ۱۹۷۰ سالی بود که هوندا این عنوان را بدست آورد وتا امروز نیز در اختیار دارد. تولید کنندگان انگلیسی ( ترایامف ـ BSAـ نورتون ) تا قبل از به عرصه آمدن ژاپنی ها ( و در راس شان هوندا ) جایگاه غالبی در تولید موتور سیکلت در برخی بازارها داشتند. اما تولیدات سریع، ارزان، متنوع و با کیفیت برتر ژاپنی ها در اواخر ۱۹۶۰ و اوایل۱۹۷۰ بازار را از دست دیگران خارج کرد و شرکت های انگلیسی را کم کم از بین برد. امروز شرکت های ژاپنی سازنده موتور سیکلت هوندا، کاوازکی و سوزوکی صنعت موتور سیکلت را تحت نفوذ گرفته اند. اگرچه هارلی ـ دیویدسن هنوز از محبوبیت بالایی درایالات متحده برخوردار است، البته درسال های اخیر برخی از مارک های دیگر نیز توانسته اند باز هم محبوبیت خود را بدست آورند و دراین میان شرکت هایی همچون ب ام و، ترایامف ودوکاتی وهمچنین ویکتوری به عنواندومینتولید کننده موفق موتور سیکلت در آمریکا وجود دارند.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
اینجا همه چی
درهمه...
و آدرس saji.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.